این روزها مطالب زیادی در نقد این حرکت سبزها برای گفتن شعارهای دیگر به جای الله اکبر بالا گرفته است.
اگر چه فراخوان اپوزیسیون برای سر دادن شعارهای چون مرگ بر دیکتاتور و یا سوت زدن کاری ارزشمند بود چرا که بخشی از مخالفین را که حاضر به سر دادن شعار الله اکبر نیستند را هم به صحنه آورد.
آنچه مرا به فکر فرو میبرد این است که چرا از ابراز مخالفت بخشی از جامعه با گفتن الله اکبر با این نظام استقبال نمیکنند؟
چرا اجازه ندهیم که کسانی با گفتن الله اکبر (که الزاماً به معنی مذهبی بودن شعار دهنده نیست) و اگر هم باشد اشکالی ندارد چون به هر حال مخالفت با نظام تلقی میشود ،مخالفت خود را با نظام نشان دهند؟
در این میان این سوال تکنیکی هم برای من پیش میاید که چرا بخشهای از اپوزیسیون صرفاً در مواقعی که سبزها فراخوانی میدهند پیدایشان میشود و یادشان میاید که آنها هم میتوانند شعار خود را به گوش مخاطبان خود در ایران برسانند .راستی چرا اپوزیسیون خودش فراخوان برای مثلا گفتن ایران ایران نمیدهد ؟ تا قدرت تودهای خود را به سبزها نشان دهد تا آنها خود را در راس حرم مبارزه با نظام حس نکنند؟ و در موقعیت برابر بر سر فراخوان بعدی و شعار بعدی به توافق برسند؟
به نظر من دلیل آن روشن . است با وجود سرمایههای مردمی زیاد قابل استفاده توسط اپوزیسیون بر انداز ۳۲ ساله هنوز قادر به گفتمان دمکراتیک نیست .و به همین دلیل است که در طی این مدت طولانی هیچ توافق اساسی حتا بین نیروهای بر انداز خارج از کشور به وجود نیامد.اپوزیسیون ما متأسفانه گفتمان خود محور را بهتر از دمکرتیک میشناسد.
در اثر نداشتن این توانایی برای نسل جدیدی که به واسطه اینترنت و سایر مدیاها با جوامع دمکرتیک مجازی در تماس قرار گرفتند قابل قبول نیست جدا از اینکه امروز بخش عظیمی از جوانان دانشگاه رفته و تحصیلکرده در ایران هستند که به واسطه تربیت علمی و قرار گرفتن در محیط آکادمیک پایهای دمکراسی را تجربه کرده در پی بسط آن به سطح سیاست اجتماع هستند .
امتناع سبزها و مرزبندی آنان با نیروهای برانداز وظیفه دوسوی ایجاد میکند ،یک سوی آن رفتن به سمت آنها و دعوت آنها به برنامه براندازی است .
مشکل اینجاست که اپوزیسیون برنامهای ندارد، فقط شعار میدهد.
اگر چه فراخوان اپوزیسیون برای سر دادن شعارهای چون مرگ بر دیکتاتور و یا سوت زدن کاری ارزشمند بود چرا که بخشی از مخالفین را که حاضر به سر دادن شعار الله اکبر نیستند را هم به صحنه آورد.
آنچه مرا به فکر فرو میبرد این است که چرا از ابراز مخالفت بخشی از جامعه با گفتن الله اکبر با این نظام استقبال نمیکنند؟
چرا اجازه ندهیم که کسانی با گفتن الله اکبر (که الزاماً به معنی مذهبی بودن شعار دهنده نیست) و اگر هم باشد اشکالی ندارد چون به هر حال مخالفت با نظام تلقی میشود ،مخالفت خود را با نظام نشان دهند؟
در این میان این سوال تکنیکی هم برای من پیش میاید که چرا بخشهای از اپوزیسیون صرفاً در مواقعی که سبزها فراخوانی میدهند پیدایشان میشود و یادشان میاید که آنها هم میتوانند شعار خود را به گوش مخاطبان خود در ایران برسانند .راستی چرا اپوزیسیون خودش فراخوان برای مثلا گفتن ایران ایران نمیدهد ؟ تا قدرت تودهای خود را به سبزها نشان دهد تا آنها خود را در راس حرم مبارزه با نظام حس نکنند؟ و در موقعیت برابر بر سر فراخوان بعدی و شعار بعدی به توافق برسند؟
به نظر من دلیل آن روشن . است با وجود سرمایههای مردمی زیاد قابل استفاده توسط اپوزیسیون بر انداز ۳۲ ساله هنوز قادر به گفتمان دمکراتیک نیست .و به همین دلیل است که در طی این مدت طولانی هیچ توافق اساسی حتا بین نیروهای بر انداز خارج از کشور به وجود نیامد.اپوزیسیون ما متأسفانه گفتمان خود محور را بهتر از دمکرتیک میشناسد.
در اثر نداشتن این توانایی برای نسل جدیدی که به واسطه اینترنت و سایر مدیاها با جوامع دمکرتیک مجازی در تماس قرار گرفتند قابل قبول نیست جدا از اینکه امروز بخش عظیمی از جوانان دانشگاه رفته و تحصیلکرده در ایران هستند که به واسطه تربیت علمی و قرار گرفتن در محیط آکادمیک پایهای دمکراسی را تجربه کرده در پی بسط آن به سطح سیاست اجتماع هستند .
امتناع سبزها و مرزبندی آنان با نیروهای برانداز وظیفه دوسوی ایجاد میکند ،یک سوی آن رفتن به سمت آنها و دعوت آنها به برنامه براندازی است .
مشکل اینجاست که اپوزیسیون برنامهای ندارد، فقط شعار میدهد.
No comments:
Post a Comment