hamed

hamed

Wednesday 29 February 2012

غیر قابل پیشبینی‌


شاید بهترین و پرمصرفترین صفتی که تا به حال به  کنش‌های اجتماعی سیاسی  ایران در شرایط تاریخی‌ و سیاسی متفاوت اطلاق شده  است صفت غیر قابل پیشبینی‌ بوده است .شاید به همین دلیل است که تصمیمات سیاسی گروه‌های پوزیسیون و اپوزیسیون بیش از آنکه بر مبنای یک تجزیه و تحلیل علمی‌ باشد بیشتر بر اساس پذیرش ریسک و با تعبیری دیگر قمار کردن و تکیه بر شانس است .
انتخابات پیش رو و تحریم آن از سو‌ی مخالفین و تبلیغات برای تشویق مردم برای عدم شرکت در آن ،همچنین بیان آرزوهای حکومتیها برای شرکت حد اکثری مردم در انتخابات از زبان مؤسسه‌های مختلف خیالی نظر سنجی ،نمونه دیگری از معمای ایرانی‌ است که شاید چون بسیاری دیگر از عملکردهای جمعی‌ مردم ما،خصوصا در طی‌ دوران تاریخ سیاسی ایرن برای مدتها باعث شگفتی تحلیل گران و کنشگران سیاسی شود .
یک نگاه اجمالی‌ به سایت‌های اجتماعی و اخبار روزِ منتشر شده در هفته‌ها و ماه‌های اخیر ،و تجربه تلخ و همچان تازه  انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ، هر تحلیل گار و ناظر بی‌طرفی را به این نتیجه میرساند که انتخابات پیش رو با تحریم گسترده مردم مواجه خواهد شد ومشروعیت بین المللی نظام را بیش از پیش مورد تردید قرار خواهد داد.
ولی‌ گویا ما خودمان بهتر از هر تحلیل گار خارجی‌ِ ناظر بر رفتار سیاسی مردم ایران به غیر قابل پیشبینی‌ بودن خود  واقف هستیم و از این روست که نتیجه نظر سنجی voa در باره انتخابات در ایران معادله گیج کننده دیگری را طرح میکند 
در این نظر سنجی امده است که :

 

به این معنا ۵۹ درصد از شرک کنندگان در این نظر سنجی معترف هستند که شرکت یا عدم شرکت در انتخابات در نظام اسلامی هیچ معنای خاصی‌ ندارد .
اگر بپذیریم که با وجود تاکید صدای آمریکا بر غیر علمی‌ بودن این نظر سنجی ، نتیجه آماری حاصل از  آن حد اقل حامل پیام نظرِ کاربران اینترنتی است ،این سوال پیش خواهد آمد که اگر شرکت یا عدم شرکت در انتخابات بار معنایی خاصی‌ در جهت رد و یا تایید نظام سیاسی و رهبر آن ندارد پس این همه شور و شوق تحریم انتخابات برای چیست؟
به گمان من همه ما میدانیم که با وجود بافت قبیله‌ای در بسیاری از شهرستانها و بخش‌ها و روستاهای ایران ،انتخابات به جز در شهر‌های بزرگ مفهوم سیاسی نداشته و صرفاً بر اساس نزدیکی‌‌های قومی ، قبیله‌ای و فامیلی ،در جهت منافع شخصی‌ و محلی تعریف میشود و بر این مبنا ،با وجود عدم تایید نظام سیاسی از سو‌ی مردم ،انگیزه‌های دیگر میتواند مردم را به پای صندوق‌های رای بکشاند .در واقع دوباره باید منتظر بنشینیم و ببینیم که این ملت غیر قابل پیشبینی‌ کدامیک از نیازهای سیاسی و دور اندیشانه یا تعارفات قومی فامیلی جهت رسیدن به منافع زودرس را ترجیح خواهد داد؟
چیزی که شخصا قادر به فهم آن نیستم (که البته با مقدمه ذکر شده در این نوشتار اصلا هم عجیب نیست) این است که وقتی‌ قبول داریم شرکت یا عدم شرکت در انتخابات(مخصوصاً انتخابات مجلس) معنای سیاسی خاصی‌ ندارد ،چرا به جای هزینه کردن انرژی و آبروی سیاسی مخالفین برای تحریم انتخابات به روشنگری اذهان عمومی جهان در چگونگی‌ دینامیسم تصمیم گیری مردم برای شرکت در انتخابات مجلس نمیپردازیم؟
این ماجرا مرا به یاد تعریف دیگری از مردم ایران انداخت که معتقد است :ایرنیها وقتی‌ تنها هستند آدمهای بسیار منطقی‌ و مستدلی میباشند و وقتی‌ دور هم جمع میشوند دیوانه میشوند و تصمیمات غیر عقلانی میگیرند .
تصمیم جمعی‌ ما برای تحریم انتخابات مجلس و نظر شخصی‌ ما در باره معنای حضور مردم در انتخابات مجلس دوره نهم در نظر سنجی صدای آمریکا تأیید دیگری بر نه تنها غیر قابل پیشبینی‌ بودن مردم بلکه بر تصمیمات احساسی‌ جمعی‌ مردم ایران دارد .